بعد از حدود 6 ماه تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم اینجا بنویسم. واقعا برام سخته که از زندگیم و خودم بگم، اما تلاش میکنم انجامش بدم!
بالاخره ترم اولم اینجا تموم شد. باورم نمیشه که هنوز زنده م! ماهی که گذشت یکی از پراسترس ترین مراحل زندگیم بود، روزایی رو گذروندم که حتی توصیفشون هم برام سخته. توی این مدت فشار محیط رو خیلی خوب حس میکردم و باعث شد سبک زندگیم، افکارم و دیدم نسبت به اطراف خیلی عوض بشه. واقعا این تاثیر محیط روی آدمها هم خیلی ترسناکه، و هم خیلی جالب. اگه خوش شانس باشم میتونم بگم تاثیرات مثبت بیشتر از منفی ها بوده….بگذریم.
دیروز یه پادکست راجع به دوپامین و تاثیرش روی مغز گوش دادم (لینکش رو پایین این نوشته میذارم). ماده شیمیایی اسرارآمیزی که انگیزه ما برای کار و حرکت، آرزوکردن و حتی دید ما نسبت به توانایی های خودمون رو کنترل میکنه. خیلی از مواد و رفتارها میتونن باعث افزایش سطح دوپامین بدن بشن (dopamine hit) که رابطه ی عکس با سطح دوپامین کلی بدن (baseline dopamine) داره. حالا کدوم برای ما مهم تره؟ قطعا سطح کلی دوپامین! چون نیاز داریم در طول بازه های زمانی بلند و برای انجام کارهای عادی روزمره انگیزه خودمون رو حفظ کنیم. حالا در کنارش هم خوبه که گاهی سطح انگیزه مون ناگهانی بالا بره، اما قطعا اگه بیش از حد بشه کیفیت زندگی رو پایین میاره.
حین گوش دادن پادکست کلی توی دانشگاه راه رفتم و سعی کردم از دید زندگی خودم به این قضیه نگاه کنم. برای اولین بار دلیل خیلی از بی حوصلگی ها، رفتارهای نامتعادل، و نارضایتی ها برام روشن شد. یکی از بهترین مثال های این پادکست راجع به سناریوی آشنای گوشی هوشمند بود. این میل به وصل شدن به دنیا، از زندگی واقعی فاصله گرفتن، و ایجاد سرگرمی و محیط شاد توی همه ما وجود داره. تکنولوژی تموم انرژیش رو به کار میگیره که ازین میل طبیعی ما به نفع خودش استفاده کنه. به صورت کلی داشتن گوشی هوشمند، به روز بودن و فعالیت توی social media خیلی عالیه! اما همراه کردن این تکنولوژی با زندگی روزمره - مثلا چک کردن گوشی حین درس و کار و ورزش- اگه همیشگی باشه قطعا میتونه انگیزه ی ما رو برای خود اون کار کمرنگ کنه. حداقل در مورد گذشته ی من این چیزها کاملا صدق میکرد. با فهمیدنشون یه احساس خوشایند عمیق بهم دست داد.
دوست دارم اینجور مطالب رو بیشتر دنبال کنم و چیزهایی که یاد میگیرم رو روی زندگیم پیاده کنم. قطعا برای هرکسی پیداکردن سبک زندگی درست مسیر متفاوتی داره. حس میکنم این سالها اونقدر حواسم پرت بوده که نتونستم روی سبک زندگیم تمرکز کنم. اتفاقای مختلف، مهاجرت، کار زیاد و ددلاین و مهمتر از همه برده ی تکنولوژی بودن ( به جای استفاده ی درست)! توی این سالها کلی طرز فکر و رفتار غلط به خاطر همین عادت های اشتباه درونم شکل گرفته. همه ی اینها باعث شده اعتمادم به خودم کم بشه و همیشه فکرکنم از پس هیچی برنمیام. به نظرتون میتونم این چرخه ی بیهوده رو نابود کنم؟
احتمالا تعداد خیلی زیادی این نوشته رو نمیخونن. اما دوست دارم نظرتون رو بدونم. شما چه کاری برای بالابردن کیفیت زندگی انجام میدین؟ نظرتون راجع به این پادکست و برداشت من ازش چیه؟
لینک پادکست: https://www.youtube.com/watch?v=QmOF0crdyRU
میدونم خیلی طولانیه اما ارزش گوش کردن داره :) اگه وقتتون کمه، میتونین بین عنوان ها بگردین و انتخابی گوش کنین!