جوانه ای در دل سنگ

اینجا از تلاشهام برای پیداکردن خودم و راهم می نویسم

جوانه ای در دل سنگ

اینجا از تلاشهام برای پیداکردن خودم و راهم می نویسم

کووید خر است

دو روز اول بدن درد زیادی داشتم ولی الان فقط گلوم و صدامه که مشکل داره. توی تخت کارام رو انجام دادم و خیلی هم بد نبود! جالبه که تست سین (همسرم) منفی شد!  هرروز کلاسام حضوریه. استادا هم براشون حضور داشتن مهمه. ولی خیلی پیرن و یکیشون هم آسم داره. فکرکنم بشینم ویدیوهاشون رو نگاه کنم :((


دوست دارم برگردم به زندگی عادی. دلم برای کارم تنگ شده. به خصوص آخر هفته ها که با سین میریم و اون حین کار من ورزش میکنه. البته قبلا همیشه بعد کار میرفتم دونات میخوردم که الان از چرخه زندگیم حذف کرده م. همین الان که دارم اینو مینویسم دلم دونات میخواد با اینکه اشتها ندارم. راستی دلم Korean bbq و کیمچی و برنج شفته هم میخواد. کووید مرض عجیبیه. یه جوری همه عصب های بدن و مفاصلم میسوختن انگار یه نفر بهشون برق شهر وصل کرده بود! یادم نمیره که کووید حداقل دوسال زندگی منو نابود کرد و تازه من نسبت به بعضیا خیلی خوش شانس بودم. هنوزم شرش از سرمون کم نشده.


اگه واقعا تلاشم رو بذارم با کارگرفتن و مستقل شدن فاصله ی زیادی ندارم. میدونم که حداقل توی کوتاه مدت رابطه م رو با سین بهتر میکنه. خیلی سخته برام یه رابطه یstraight پیداکنم که دختر توش کاملا مستقله و همچنان بتونم باهاشون همزاد پنداری کنم. ولی مطمئنم جایی که هستم برای من به عنوان یه زن امن تره. حداقل میتونم روی کارم تمرکز کنم و یه قانونی هست که از من به عنوان یه زن دفاع میکنه. سین هم واقعا تمرکزش روی کار و زندگیشه و دوست داره منم برای خودم کار و زندگی درست درمون داشته باشم.


دیروز دو قسمت از سریال The glory رو دیدم ولی خیلی نفهمیدم چی شد. ولی نقش قلدر ها رو توی جامعه قشنگ نشون میده و منو آگاه تر میکنه.


امروز میخوام به خودم و خونه سر و سامون بدم و از این حال مریضی دربیام. برای کار اپلای کنم. ویدیوهای درس استاد هندی رو ببینم. یه سری کار خورده ریزه هم هست که کلی وقته نوشتمشون و کاش بتونم یکی دوتاشون رو انجام بدم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد